بران کدخدا زار باید گریست که دخلش بود نوزده خرجش بیست
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
عاقبت اسراف
ای انکه زه اسراف نمی پرهیزی اسراف مصیبت ارد و بیچیزی
ان زر که تو بیدربغ ریزی از دست خاکی است که خود بر سرخود می ریزی